نیک
می دانیم که آبشخور اساسی کلام ائمه(علیهم السلام) کلام وحی است، چنانکه
در روایتی از امام باقر(علیه السلام) چنین آمده است:«هر گاه حدیثی برای شما
باز گفتم منبع آن را از قرآن از من جویا شوید»؛
آنگاه در لابلای گفتارش فرمود: رسول خدا(ص) از قیل و قال و تباه ساختن
اموال و فزونی پرسش نمی کرد. از ایشان سؤال شد: ای فرزند رسول خدا(ص) از
کجای قرآن این مطلب قابل استفاده است؟ امام(ع) فرمود: خداوند عزّوجل می
فرماید: «لا خیر فی کثیر من نجواهم الا من أمر بصدقه أو معروف او اصلاح بین
الناس»(نسا، 4/114) و فرموده است: «و لا توتوا السفهاء اموالکم التی جعل
الله لکم قیاما» (نساء، 4/5) و فرموده است: «لا تسألوا عن اشیاء ان
تُبدَلکم تسوءکم» (مائده، 5/101)1 از این رو نهج البلاغه را می بایست سراسر
ملهم از معارف و آموزه های بلند قرآن بدانیم. با صرف نظر از این الهام
گیری فراگیر، آیات قرآن به سه صورت تلمیح (اشاره)، تضمین و تصریح در نهج
البلاغه انعکاس یافته است.