سَلامٌ عَلی آلِ یاسین

سلام بر آل یاسینsebghah@درایتا

سَلامٌ عَلی آلِ یاسین

سلام بر آل یاسینsebghah@درایتا

لحظه ای درنگ!





طی عملیات تفحص،درمنطقه چیلات،پیکر دوشهیدپیداشد،یکی ازاین شهدا نشسته بود وبالباس وتجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود.لباس زمستانی همتنش بود.شهید دیگر لای پتوپیچیده شده بودومعلوم بودکه این دراز کش مجروح شده است.اماسرشهیددوم برروی دامن این شهید بود،یعنی شهید نشسته سرآن شهیددوم رابه دامن گرفته بود.پلاک داشتند،پلاک ها رادیدیم که بصورت پشت سرهم است.555و556.فهمیدیم که آنها باهم پلاک گرفته اند.معمولا اینها که باهم خیلی رفیق بودند،باهم ی رفتند پلاک می گرفتندواسامی رامراجعه کردیم در کامپیوتر.دیدیم که آن شهیدی کهنشسته است،پدر است وآن شهیدی که دراز کش است،پسراست.پدری سرپسررا له دامن گرفته است.شهید سیدابراهیم اسماعیل زده موسوی پدر وسید حسین اسماعیل زاده پسراست،اهل روستای باقر تنگه بابلسر.

2حدیث از 40 حدیث امام زمان


عطسه، نشانه سلامت

أَلا أُبَشِّرُکَ فِى الْعِطاسِ فَقُلْتُ بَلى قالَ: هُوَ أَمانٌ مِنَ الْمَوْتِ ثَلاثَةَ أَیّام:

نسیم، خدمتکار حضرت مهدى(علیه السلام) گوید: آن حضرت به من فرمود: آیا تو را در مورد عطسه کردن بشارت دهم؟ گفتم: آرى. فرمود: عطسه، علامتِ امان از مرگ تا سه روز است.



مدّعیان دروغگو

سَیَأْتى إلى شیعَتى مَنْ یَدَّعِى المُشاهَدَةَ. أَلا فَمَنِ ادَّعَى المُشاهَدَةَ قَبْلَ خُرُوجِ السُّفْیانى وَ الصَّیْحَةِ فَهُوَ کَذّابٌ مُفْتَر وَ لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلاّ بِاللّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیم:

آگاه باشید به زودى کسانى ادّعاى مشاهده (نیابت خاصّه) مرا خواهند کرد. آگاه باشید هر کس قبل از خروج «سفیانى» و شنیدن صداى آسمانى، ادّعاى مشاهده مرا کند دروغگو و افترا زننده است؛ حرکت و نیرویى جز به خداى بزرگ نیست.


منبع:http://www.farhangnews.ir

ای شهید چه شد که وصیتت را نوشتی؟



گفتند که هر مسلمانی باید یک وصیت نامه داشته باشد منم این وقت شب نمی دونم چی شد که یک دفعه این زد به سرم که برم وصیت نامه بنویسم شاید به نظر شما حرفهایم و مخصوصا این خط خرچنگ قورباغه من خنده دار باشد بازی سرنوشت که این حرفها را نمی شناسد اول از همه از پدر و مادر عزیزم تشکر می کنم بابت این همه زحمات که در حق بنده قدر نشناس داشته اند شنیده بودم که فرمانده های ما گفتند دست پدر ومادر را باید بوسید ومن هم چند بار قصد چنین کاری را داشتم که یک بار به شوخی توانستم دست پدرم را ببوسم البته پدرم اجازه نمی داد که دستش را ببوسم وبالاخره با چند ترفند پاسداری توانستم به مقصود خود برسم و از مادر نیز چند بار خواستم که اجازه بدهد تا دست و پای او را ببوسم و ایندفعه هم با چند ترفند پاسداری توانستم پای مادر را ببوسم . خوب بریم سر بقیه مطلب که من مال و اموالی ندارم که بگم این مال داداشم و این یکی برای فلانی ، فقط چند توصیه به خواهرانم دارم که خیلی خیلی دوستشان دارم اول اینکه حجاب را رعایت کنند چون شهدای ما برای حفظ ناموس و حفظ اسلام شهید شدند تا حتی یک تار موی ناموس آنها را نا محرم نگاه نکند چه برسد به اینکه بیگانه ها بخواهند نگاه کج به آنها داشته باشند .منظورم از حجاب این است که حتی یک تار موی خود را در معرض دید نامحرم قرار ندهید دوم اینکه فرزندان خود را طوری تربیت کنید که با روحیه ایثار و انفاق وگذشت از جان خود در راه خداوند تبارک و تعالی بزرگ شوند و طبق فرمایش امام عزیز و راحلمان که می گوید از دامن زن مرد به معراج می رود.

در اینجا جا دارد که بگویم من از اول به عشق شهادت وارد سپاه شدم ولی وقتی وارد مادیات آن می شوی منظورم این است که غرق مادیات شوی فکر شهادت کم رنگ می شه من آنقدر غرق گناه هستم که خجالت می کشم از خدا طلب کنم توی ذهنم فکر می کنم که خدا به من می گه این همه گناه کردی الان شهات می خوای که هر چی گناه کردی یکدفعه پاک بشه، البته فکر مثبت تو ذهنم می آد که می گه خدا آنقدر رحمان و رحیم هست که با توبه(صد بار شکستیم حق خودشو می بخشه ولی حق الناس می مونه که این مردم هستند اون دنیا یقه ما را میگیرند، در اینجا از تمام کسانی که به گردن بنده حقیر حقی دارند می خواهم که حلالم کنند چون اگر یکی را در این دنیا حلال کنند مطمئن باشند که شخص دیگری هست که اون دنیا حلالش کنه، اگر هم ما را البته بگویم بنده حقیر را بهتر است، حلال نکردند وعده ما قیامت ان شاالله که آقامون امام حسین(ع) شفاعت ما رو بکنه که از سر تقصیر ما بگذرین. احساس کردم این مطلب را اینجا ذکر کنم: من خیلی به حضرت زهرا(س) علاقه داشتم طوری که هر وقت به فکرش می افتم اشکم جاری می شود و از این خانم بزرگوار می خواهم که از خدا بخواد که از سر تقصیر ما بگذره تا هر چه زودتر به اون عشق که وارد سپاه شدم برسم. شهادت شهادت شهادت. در آخر با یک دعا حرفهایم را به پایان می رسونم: اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة والنصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره والمستشهدین بین یده.
            آمین یا رب العالمین   28/3/88  ساعت 00:48 بامداد

لبیک یاروح خدا



‌این بیعت که بسته‌ایم، بیعت با موعود غایب توست و این لبیک که به روح‌الله گفته‌ایم، تجدید پیمانی است با تو از ازل تا آدم، از آدم تا ابراهیم، از ابراهیم تا خاتم و از غدیر خم تا هل من ناصر عاشورا و از عاشورا تا به امروز.
لبیک ای روح خدا، لبیک. لبیک ای قامت بلندِ عصر غیبت کبری، لبیک. لبیک یا خمینی.

...*برای ظهور آقا صلوات*...

منبع:نوشته های شهید مرتضی آوینی/سایت آوینی

عرفه محتاج دعاییم

امام باقر (علیه السلام) : هر چشمی روز قیامت گریان است ، جز سه چشم : چشمی که در راه خدا شب را بیدار باشد ، چشمی که از ترس خدا گریان شود ، و چشمی که از محرمات الهی و گناهان بسته شود .

کافی ، ج 2 ، ص (80)


امام باقر (علیه السلام) : شخص حریص به دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم به دور خود می تند ، راه بیرون شدنش را دورتر و مشکل تر می کند ، تا اینکه از غم و اندوه بمیرد .


کافی ، ج 2 ، ص (316)



عرفه نوشت:


از همه ی مسلمانان در *روز عرفه *التماس دعای خیر دارم...

و دعای برای تعجیل ظهور اقا که  در رأس همه حوائج است ان شاءالله...


شورو غوغایی است در ...



این روز ها دلم خیلی درعرفات است،درمکه...
در مشهد
در حرم حضرت معصومه(س)
دلم گلستان شهداست
خودم این عرفات کجایم؟؟
کاش 1حج و 1زیارت هم برای من دراین روز ثبت شود...
حالی دارم این روزها...
چه قیامتی است دراین عرفات...


آیا متذکر میشویم!؟؟
آقا این روزها که همراهه شماست؟
که هم نشینه شماست؟
آیا خوشحالید؟
چندهزار نفر ازکناره شمارد میشوندو نمی فهمند که چه کسی از کنارشان رد شده...
رمز جهان هستی...
همه منتظر شماهستند...
خدا،خاتم پیامبران (ص) و تمام پیامبران و 14معصوم...
واما...
ما جز با اعمالمان،و آماده کردن شرایط برای ظهور
نمیتوانیم بگوییم منتظریم...
آقا الان بیایند آیا آماده ای؟؟

بوی کربلا می آید


چقدر امروز دلم هوای کربلا کرده بود...!
احساس کردم امام حسینم چشمش را به من دوخته...!
نمیدونم چرا!
امروز دلم مثله این هوای بارانی بارانی است...
بیشتر از هروقتی دلم برای امامم تنگ شده...امام زمانم(عج).چقدر درحسرت خانه کعبه و ضریح امام به سوزم؟
آقا مارا دعامیکنید درعرفات ...آنجا هستید میدانم...
کاش شعار نباشد...
دلم سرد شده ،آتش عشقم خاموش شده...
دراین زمستان آیا امیدی به روشن شدنش داشته باشم؟
کی بهار میآید؟
این عقده و بغض کی تمام میشود...
ازدستم ناراحتید،دلگیرید،آقا دوست داشتم فقط 1بار بدانم مرا دوست دارید؟فقط 1بار بفهمم...
میخواهم شیعه باشم
حنجره قلبم پاره شد انقدر داد زد به فریادم برسید...

به شعارهم شده می گویم دوستت دارم.

کنترل خشم برای خدا...

قال الامام علىّ بن موسى الرّضا علیه السلام

انَّما تَغْضَبُ للهِِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَلا تَغْضَبْ لَهُ بِأکْثَرَ مِمّا غَضِبَ عَلى نَفْسِهِ.

چنانچه در موردى خواستى غضب کنىو براى خدا برخورد نمائى، پس متوجّه باش
که غضب و خشم خود را در جهت و محدوده رضایت و خوشنودى خداوند اِعمال کنی.

(عیون أخبارالرّضا علیه السلام : ج 1، ص 292، ح 44 )