5 حدیث از کلام گهربار امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف

امام زمان(عج):منم که زمین را از عدالت لبریز می کنم،چنان که از ستم آکنده است.

الخرائج ولجرائح،ج2،ص785

---

 امام زمان(عج):زمین از حجتی آشکار یانهان خالی نیست.

کمال الدین وتمام النعمه،ج2،ص511

 امام زمان(عج):هریک ار شماباید کاری کند که با آن به محبت ما نزدیک شود.

تهذیب الاحکام،ج1،ص38

امام زمان(عج):ما از همه خبرهای شما آگاهیم وچیزی از خبرهای شما از ما پنهان نیست.

بحارالانوار،ج53،ص175

امام زمان(عج):هیچ چیز مانند نماز،بینی شیطان را به خاک نمی مالد.

بحالانوار،ج53،ص182

خاموشی ونگهداری زبان1

امام رضا(ع):از نشانه ای فقاهت،بردباری وعلم وخاموشی است،همانا خاموشی یکی از درهای حکمت است،همانا خاموشی محبت می آورد و راهنمای هر امر خیری میباشد.(زیرا انسان با تفکر به هر خیری می رسد وخاموشی موجب ومزید تفکر است.)

شآن حضرت فاطمه(س) از زبان امام صادق(ع)

امام صادق(ع) می فرمود:اگر خدای تبارک و تعالی امیرالمومنین(ع) برای فاطمه نمی آفرید،در روی زمین،از آدم گرفته تاهربشری بعد از او همسری برای او نبود.

سخنان امیرالمومنین(ع) بارسول خدا(ص)پس از دفن فاطمه(ع)

حسین بن علی(ع) فرمود:چون فاطمه(ع)وفات کرد،امیرالمومنین اورا پنهان به خاک سپرد وجای قبرش راناپدید کرد،سپس برخاست ورو بجانب رسول خدا(ص) کرد وگفت:سلام بر تو ای رسول خدا از جانب دخترت ودیدار کننده ات وآنکه درخاک رفته واز من جدا شده ودربقعه تو آمده وخد ازود رسیدن اورا نزد تو برایش برگزیده .

طغیان تاکجا؟

معاویه ابن ابوسفیان در زمان حضرت علی(ع)، برخی از شیعبان معترض به خود، از جمله حجر بن عدی را به شهادت رسانید.عده‌ای نیز معتقدند که پس ازشهادت امام حسن مجتبی(ع)  و رفت و آمد بزرگان عراق و اشراف حجاز با امام حسین بن علی (ع)دست‌نشاندگان معاویه به دستور او سختگیری بیشتری نسبت به شیعیان، به‌خصوص شیعیان کوفه می‌کردند و بعضی از چهره‌های سرشناس شیعه را به قتل می‌رساندند. یکی از آنان حجربن عدی کندی بود.مرج عذرا نخست توسط حجر بن عدی فتح شد و سرانجام نیز خود در این مکان شهید شد. مزار او از سوی شیعیان زیارت می‌شود^.

---

شیعه نوشت:امشب باما همراه وهمنوا شوید.
ساعت11
برای ظهور آقا حمدو دعای فرج را بخوانیم.
ترجیحا باوضوباشید.

دوست داشتید به محبان ان حضرت (عج)هم اطلاع بدهید.

یاس یعنی ...

دراین زمان ،دل فرزند من شکسته تر است

غم مصیبت زهرا(س) که عالمی سوزد
به غیراو، که بگوید که دل شکسته تر است

نه هر دلی غم جانکاه او تواند گفت
مگر دلی که چو کشتی،بخون نشسته تر است

کمند رشته ی الفت کسی تواند بافت
که تارو پود دلش از همه گسسته تر است

درون کعبه ی عشق آن قدم رسد که به صدق
ز رنج خار مغیلان راه،خسته تر است

شنیده ام سخن از عارفی به قول حسن
کسی که مهر دهانش زغنچه بسته تر است

پیام حضرت زهرا(س)ز پیر ما بشنو
که بین اهل دل از قید نفس،رسته تر است

که گفت بی بی هردو سرا،بدو سخنی
به وصف خویش که از هر سخن خجسته تر است

<<دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود
دراین زمان ،دل فرزند من شکسته تر است>>

---

دل نوشت:این شعر حکایت ها دارد،که به طور خلاصه عرض میکنم.
این شعر با عنایت ویژه حضرت زهرا (س)سروده شده که بیت اخر: دلی شکسته تر از من در آن زمانه نبود، به یکی از شاگردان  جناب شیخ رجب علی خیاط بنام دکتر توکلی (از زبان حضرت زهرا (س)سروده شده)در عالم خواب گفته شده ،ومصرع دوم آن یعنی: در این زمان،دل فرزند من شکسته تر است ،بعد از خواب(در حال بیداری) این عارف بزرگوار در حال مکاشفه از زبان حضرت زهرا (س)سروده شده و بقیه این اشعار توسط نگارنده (کتاب خاطرات جتاب شیخ انتشارات ماشی سروده شده) که آن هم با عنایت حضرت زهرا(س) هستش.
البته همه ی اشعاری که در مدح اهل بیت ع سروده می شود ازعنایات آن بزرگواران است که به مناسبت دهه فاطمیه آن را آپ کردم برای عاشقان آن حضرات معصومین ع.
5صلوات برای ظهور اقا وهدیه به حضرت زهرا(س)بفرستید.

التماس دعای فراوان

خوشحال نمودن امام زمان(عج)

                 

روزی در خدمت جناب شیخ بودیم وایشان مشغول خیاطی بودند.در دل باخود گفتم:اینهمه غصه کهدردل امام زمان(عج)است،آیا می شود کسی دل آقا راشاد کند؟ونذر کردم که اگر حضرت رازیارت وملاقات کردم،دستم را می اندازم دور گردن ایشان وآمفدر می بوسم تاخسته شومواین نیت از دل من خطور کرد.جناب شیخ،سرش رابلند کرد وگفت:باشد!خدافبول کند،حضرت راملاقات کنی وببوسیش!
همان شب یاچند شب دیگر خواب دیدم در یک میدان بسیار وسیعی،حضرت ازروبرو تشریف می آورد ومن هم به سمت مقابل ایشان می روم،.از دور،حضرت راشناختم،ولی دعا می کردم که ایشان متوجه نشود من میخواهم اورا ببوسم،ومبادا غایب شوند!البته این موضوع رااز ضعف ایمان خود می دانم،زیرا مگر می شود امام زمان از نیت من آگاه نباشد!
باری،من همچنتن بحال ععادی راه می رفتم وحضرت هم می آمد تااینکه به هم رسیدیم ومن دست بگردن ایشان انداختم وآنفدر بوسیدمش تاخسته شدم.آنگاه حضرت بمن فرمود:سیرشدی؟ومن نمی دانم در جواب چه گفتم وبیدار شدم

راوی.از شاگردان شیخ

---

منبع:کتاب خاطرات جناب شیخ(ره)رجبعلی خیاط
مولف:رضاحسین پور