مرده بُدم ، زنده شدم
گریه بُدم ، خنده شدم
دولت عشق آمد و من
دولت پاینده شدم
او خسته بود و تشنه، خسته از گمشدن در طومار پیچیده دنیا و تشنه ی حقیقتی ناب...از جنس نور . ..اما درهمین نزدیکی کسِ دیگر بود ، همانی که او دنبالش بود...هم اویی که بخاطره نور وجودش و نور قلبش آرام میشد.ماهها گذشت...دستِ تقدیر آن دو را باهم آشنا کرد امّا بنظرش رسید که کمی دیر بااو آشنا شده، دیر بخود آمده...او پرکشیده بود و رفته بود...دیگر جایی برای دوستی دراین دنیا نبود..شاید ...اما اینبار دوستیی فراتر از ماده رغم میخورد...یکسال شد و هنوز نمیدانست وجود پرنده پرکشیده ، گمشده اوست...یکسال گذشت...از قضا به خود آمد و بااو آشنا شد.آرامتر بنظر می رسید .از او می شنید و گریه میکرد...افسوس و آه همراه با خوشحالی!ازاینکه دیگر دارد راحت میشود از گمشدگی و دارد پیدا می شود...
او شاید گمشده خیلی ها باشد...که باید شناسانده و شناخته شود.بخوانید و تفکر کنید که او که بود: ...
تقدیم به همه گمشدگان و حقیقت طلبان
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق/ ثبت است در جریده عالم ثبات ما
فاطمه پرورش را بیشتر بشناسیم
فاطمه بارانی بود که مهربانیاش از هیچکس دریغ نمیکرد. اگر یکبار با او همکلام شده باشید، هیچ وقت طعم محبتش را فراموش نمیکنید. آرامش با چشمانش عجین شده بود، نگاهت که میکرد انگار آرامترین بود، صبوری و حیا درسی بود که باید از او آموخت.
صوت زیبای قرآنش، انگار که زمینی نبود، همیشه به فاطمه بودنش میبالید و دلش میخواست خدا فاطمهوار زیستن را هم به او بیاموزد. رفتار و گفتار او الگوگرفته از قرآن بود. در عین حفظ حجاب و عفاف ظاهری آراسته و زیبا داشت، سادگی و متانت روح بزرگش همه را شیفته خود کرده بود.
خیرخواهی و عاری بودن او از هرگونه بخل، حسد و کینه ... زبانزد همگان بود. عاشق یادگیری بود و به آنچه آموخته بود عمل میکرد و در مباحث اعتقادی و علمی مسلط بود. دختری شاد مهربان و بالبخند همیشگی و نگاه نوازشگر که باعث فراموشی غمها میشد.
او دارای ذوق هنری در زمینه شعر، نویسندگی، خط، نقاشی و عاشق یادگیری، اهل مباحثه، بررسی، تحقیق و مطالعه در زمینههای مختلف بود با برنامهریزی منظم و دقیق به همه امور مذهبی ـ درسی مطالعات غیردرسی فعالیتهای اجتماعی ـ تفریحی و خانوادگی میپرداخت و از دستورات مربیان و معلمین خود تبعیت و به آنچه یاد گرفته بود، عمل میکرد.
در عین حالیکه شوخطب بود، رفتار و گفتار او بسیار مؤدبانه و با احترام بود با وجود موفقیتهایی که داشت هیچگاه خود را برتر از دیگران نمیدانست و متواضع و خوشرو بود او به نماز اول وقت اهمیت میداد و در هنگامیکه نماز میخواند حس قشنگی را به دیگران منتقل میکرد. ظاهری زیبا، تمیز، مرتب و شیک داشت و بسیار با وقار چادر به سر میکرد.
فاطمه از عطیههای الهی بود که خداوند پس از سه فرزند پسر در دیماه سال 1374 به خانواده پرورش عطا کرد. او در سن سه سالگی در مهدکودک فلق تحت آموزش مربیان مهد قرار گرفت در 4 سالگی در طرح شکوفههای دارالقرآن کریم با قرآن آشنا و بخشی از جزء سیام را حفظ کرد.
دوره پیشدبستانی و دبستان را در مجتمع آموزشی امام هادی(ع) گذرانید و در مسابقات مختلف قرآنی، علمی، ورزشی و هنری حائز رتبههای برتر شد و طبق برنامه مدرسه سالی یک جزء قرآن حفظ میکرد و با برنامههای آموزشی متنوع و همهجانبه مدرسه زمینه رشد استعدادهای مختلف وی فراهم شد با قبولی در آزمون سازمان استعدادهای درخشان وارد مدرسه راهنمائی فرزانگان امین گشJ.
در 13 سالگی حافظ قرآن شد
پس از کلاس اول راهنمایی در سن سیزده سالگی در جامعةالقرآن الکریم اصفهان در طی یک سال حافظ کل قرآن کریم شد و در محضر اساتید مجرب قرآنی بهره معنوی زیادی کسب کرد که نقطه عطفی در زندگی او بود این موضوع و عشق و محبت او به خداوند و اهل بیت(ع) در نوشتههای او متجلی است او زندگی و سیره شهدا را سرمشق خود قرار داده بود.
پس از بازگشت به مدرسه با دلسوزیها و زحمات اولیاء راهنمایی فرزانگان رشد زیادی در زمینه قرآنی، درسی و اجتمایی پیدا کرد که ادامه این امر در دبیرستان فرزانگان که زمینه مناسبی برای فعالیتهای دانشآموزان فراهم بود، ادامه پیدا کرد.
از سال 88 رتبههای قرآنی زیادی در رشته حفظ و ترتیل در سطح شهرستان، استان و کشور بهدست آورد، از جمله کسب رتبه دوم حفظ بیست جزء مسابقات کشوری اوقاف و کسب رتبه سوم مسابقات کشوری بسیج و در نتیجه به عضویت بنیاد ملی نخبگان کشور درآمد. در سال 91 حائز رتبه دوم ستاره دخت ایران شد.
وی رتبههای علمی، المپیاد ادبی، سرود و تواشیح در سطح ناحیه، شهرستان و استان را کسب کرده بود و در آخرین بهار زندگی اش موفق به اخذ مدرک کارشناسی علوم قرآنی و حدیث شد. در فعالیتهای اجتماعی مشارکت چشمگیری داشت. از جمله رئیس و عضو شورای دانشآموزی دوره راهنمایی و دبیرستان، عضو بسیج پیشگامان، اتحادیه انجمن اسلامی، نخبگان جوان، کانون فرهنگی مدرس و... بود او مجری برنامههای مدرسه و عضو ثابت اجرای صبحگاه مدرسه بود شرکت در کلاسهای مجموعههای فرهنگی در وسعت دید او و آشنایی با سبک زندگی نقش مهمی داشتند.
با توجه به علاقه وافر به اهل بیت(ع) از سال 87 سه مرتبه موفق به سفر
عتبات عالیات گردید و در سال 90 به اتفاق نخبگان قرآنی کشور مشرف به زیارت
حج عمره شد او عاشق امام رئوف امام رضا(ع) بود و بیش از 50 سفر به زیارت
حضرت نائل شد.
در سال سوم دبیرستان در رشته تجربی مشغول به تحصیل بود در حالی که بیش از
هجده بهار از عمرش نگذشته بود در تاریخ 93/3/8 همانند صاحب نامش در حریق
منزل پشت در، در اثر دود و آتش مظلومانه دچار مرگ مغزی شد و بنا به خواسته
قبلی خودش اعضایش حیات بخش انسانهای دیگر شد.
منبع خبر: http://www.iqna.ir/fa/News/3310636
پ.ن:خوشحالم که باچون تویی آشنا شدم...و تو نوری و نشانه ای بودی...
من از وجور پربار تو درعجب
من از این همه صبر پدر و مادرت در عجب
تسلیت که تو را از دست دادیم و تبریک که تو بدست آمدی و پیوستی به آنچه که میخواستی