شهید غلامحسن وکیلی
از شهدای درآباد
تولد:1344
شهادت:1361/5/7
محل شهادت:کوشک
..:بهشت زهرا قطعه26ردیف34ش25:..
«برو مادر بخواب آرام فدای آن رخ ماهت
ز مرگ من مشو دلتنگ،که فرزند تو شد راحت
تو شادی کن به مرگ من برای اینکه من شادم
خداحافظ،خداحافظ که من رفتم گهگاهی کنید یادم»
(¯`·.¸¸.-> °º این وبلاگ را تقدیم میکنم به همه شهدا و حقیقت طلبان
جهت تبادل لوگو ادرس لوگو خود را دربخش نظرات درج فرمایید و لوگو "شوق پرواز" را متقابلا در وبلاگ خود قرار دهید. º° <-.¸¸.·´¯)
ادامه...
لطفا کد لینک باکس منو تو وبت بزار مطمعا باش تا فردا بازدید وبلاگت زیاد میشه اگه زیاد نشد باکس رو بردار ولی یه بار امتحان کن . ضرری نداره . وقتی باکس رو گذاشتی , از داخل باکس لینکتو ثبت کن تا من تاییدش کنم .
----------------------------------------------------------------------------------- آموزش قرار دادن باکس
سلام دوست عزیز وبلاگ زیبایی داری
لطفا کد لینک باکس منو تو وبت بزار مطمعا باش تا فردا بازدید وبلاگت زیاد میشه اگه زیاد نشد باکس رو بردار ولی یه بار امتحان کن . ضرری نداره . وقتی باکس رو گذاشتی , از داخل باکس لینکتو ثبت کن تا من تاییدش کنم .
-----------------------------------------------------------------------------------
آموزش قرار دادن باکس
http://img18.img98.com/out.php/i99504_1.png
-----------------------------------------------------------------------------------
کد لینک باکس:
<center><script language="javascript" type="text/javascript" src="http://midway.persiangig.com/source.js"></script ></center>
yahoo id : mohammad.1361
باید که شیوه سخنم را عوض کنم
شد شد، اگر نشد دهنم را عوض کنم
گاهی برای خواندن یک شعر لازم است
روزی سه بار انجمنم را عوض کنم
از هر سه انجمن که درآن شعر خوانده ام
آن گه مسیر آمدنم را عوض کنم
در راه اگر به خانه یک دوست سر زدم
این بار شکل در زدنم را عوض کنم
وقتی چمن رسیده به اینجای شعر من
باید که قیچی چمنم را عوض کنم
پیراهنی به غیر غزل نیست در برم
گفتی که جامه کهنم را عوض کنم
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
پس من چگونه پیرهنم را عوض کنم
شعرم اگر به ذوق تو باید عوض شود
باید تمام آن چه منم را عوض کنم
دیگر زمانه شاهد ابیات زیر نیست
وقتی که شیوه سخنم را عوض کنم
مرگا به من که با پر طاووس عالمی
یک موی گربه وطنم را عوض کنم
وقتی چراغ مه شکنم را شکسته ام
باید چراغ مه شکنم را عوض کنم
عمری به راه نوبت ماشین نشسته ام
امروز میروم لگنم را عوض کنم
تا شاید اتفاق نیفتد از این به بعد
روزی هزار بار فنم را عوض کنم
با من برادران زنم خوب نیستند
باید برادران زنم را عوض کنم
دارد قطار عمر کجا میبرد مرا
یارب عنایتی ترنم را عوض کنم
ور نه ز حول مرگ زمانی هزار بار
مجبور میشوم کفنم را عوض کنم